دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

دردانه مادر

تاسوعا و عاشورای حسینی

1393/8/12 19:45
نویسنده : مادر دردانه
276 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم

امروز تاسوعا بود. همه جای ایران برای امام حسین عزاداری می کنن. بعضی آدما خوب می فهمن دارن چیکار می کنن و بعضیا هم نه. فقط طبق عادت رفتار می کنن . آراد جان اولین کادوی بابایی به من یه کتاب بود به اسم"حسین وارث آدم"

وقتی اون کتابو خوندم فهمیدم واقعه عاشورا خیلی واقعه بزرگیه و پر از درس. اگه بخوام خلاصه بهت بگم درس اصلی این واقعه اینه که هیچ وقت ارزشهای اخلاقی رو زیر پا نذاری. همیشه پایبند ارزشها باش. نمی خواد خودتو ظاهرا عزادار حسین نشون بدی. این کارو همه بلدن. مهم اینه که بفهمی داری چیکار می کنی.

بابات میگه از لحاظ مذهبی بذارم خودش بزرگت کنه منم میگم چشم و بیشتر نمیگم. خیالم راحته که خوب یادت میده.

آراد جان چند تا کادو مامان بابایی واست فرستاده عزیزم. ببین چقد خوشگلن.

 

 

مبارکت باشه عزیزم. 

دستشون درد نکنه. 

راستی یه سوال. نوه اول سمت بابایی، به مامان بابای بابایی میگه، عزیز و آقا جون. اما من دوست ندارم. خودت چی میگی آراد کوچولو؟ چی دوست داری صداشون کنی؟

بیا که مامانی خیلی منتظرته عسلم.

پسندها (1)

نظرات (4)

آرزو
13 آبان 93 9:24
من انقدر منتظرم که روم نمی شه هر روز بهت اس ام اس بدم و بپرسم آراد اومد؟!! واسه همین همش وبلاگشو می خونم چه خوبه که از حالا بهش عزت و مکتب واقعی «امام حسین» رو یاد می دی. انشالا آراد یه شیعه واقعی می شه بدون جاهلیت مردم این زمونه که فقط بیخودی توی کوچه ها می ریزن و .... دست بابای آراد هم درد نکنه. خوش بحال آراد که یه پدر و مادر آگاه و فهمیده داره [آرزوی عزیزم فعلا آراد داره ناز میکنه :-) ازت ممنونم که به یادم هستی. تو این روز عاشورا حسابی دعا کن عزیزم. دوستت دارم ]
زهرا - گل بهشتی من
14 آبان 93 8:29
عزاداری ها قبول. آراد با همچین پدر و مادری خوش به حالش. رهرو امام حسین باشه الهی. الهی که سالم و صالح و خوش روزی و عاقبت به خیر باشه.(از دعاهای بزرگانه) از همین حالا میگم یادت نره که موقع اومدن آراد حسابی برای منم دعا کنی.[زهرا جان چه دعای قشنگی واسه آراد کردی. خیلی حس خوبی بهم داد. محتاج دعا هستم اما چشم حتما یادم می مونه عزیزم.]
فریبا
14 آبان 93 17:47
امسال که برای تاسوعا و عاشورا رفتم ملایر خیلی دلم می خواست که با اقا حمید بودین و کلی با مامان یادتون کردیم. ولی برات خیلی زیاد دعا کردم , مامانم هم کلی دعا کرد و هم گفت بهت بگم قوی باشی. امام حسین یارو یاورت باشه خواهر عزیزم. [مرسی که بهم دلگرمی میدی. ایشالله نی نی خودت.]
فریبا
20 آبان 93 23:05
سلام من اومدن تا اخرین پیام رو قبل از به دنیا اومدن اراد جان بزارم. امیدوارم سالم و سلامت قدم به این دنیا بزاری اراد جونم و ببینی چه مامان بابای خوبی داری. ابجی عزیز قوی باش و به خدا توکل کن. برای من هم یادت نره دعا کنی.[ما هم منتظریم این پسر گل قدم رنجه کنه و بیاد. روزای آخر انگار نمی گذره. مرسی که میای سر میزنی]