انتظار
سلام پسرم
دردونه کوچیک من نمی خوای بیای؟
میدونی چقد دلتنگتم؟
هر روز بابایی میاد تو گوشت میگه پسر بیا بیرون. اخم می کنه و میگه. بعد بهش میگم بچه میفهمه داری بهش اخم می کنی ها . اون وقت بابایی میگه خودش می دونه این مهر پدریه...
آراد عزیزم از وقتی ۳۷ هفته ات تموم شد همش منتظرم بیای عزیزم. این روزای انتظار خیلی سخت میگذره. هر دردی میاد سراغم میگم پسرم داره میاد اما زود تموم میشه و دیگه خبری نیست.
چند روز پیش نی نی دوستم ساناز به دنیا اومد. ۱۸ آبان سزارین شد. خیلی دلم می خواد ببینمش. تو هم بیا عزیزم. مامانی واقعا دلتنگته.
مادر و پدر جون جمعه میان زنجان. یه جوری بیا پدر جون ببیندت عزیزم.. آخه به عشق دیدن تو داره میاد.
آرادم درسته که دوست دارم زودتر بیای تو بغلم اما بدون خواسته قلبیم اینه که به موقع و صحیح و سالم بیای.
می سپارمت به خدا. خدای مهربون خودش تو رو داده خودشم تو رو میذاره تو بغلم.
وقتی بیای دلم واسه وول خوردنات تنگ میشه
دوستت دارم پسرم.
قوی باش منم قول میدم قوی باشم.