دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

دردانه مادر

برای خاله فریبا

1393/7/16 11:42
نویسنده : مادر دردانه
694 بازدید
اشتراک گذاری

به قول دختر خاله ات "نگار" سلام آراد کوچولو

خوبی عزیزم؟

هر موقع با دختر خاله ات که الان دو سالشه حرف می زنم میگه "آلاد کوچولو خوبه؟

آرادم این پستو فقط به خاطر خاله فریبا می نویسم. زود زود میاد به وبلاگت سر می زنه و مطلب می نویسه. منم چند وقت گذشته یکم تنبل شدم و دیر اومدم واست بنویسم پسرم.

2 مهر پدر و مادر جون اومدن و تقریبا اتاقت رو برای مرحله اول آماده کردیم. هنوز مرتب نیست اما دیگه هر چیزی رفته سر جای خودش. دستشون درد نکنه که حسابی ما رو شرمنده کردن. مادر که با اون پا دردش با شور و شوق کار می کرد. این وسط بابایی هم حسابی اذیت شد. اما خدا رو شکر همه چیز خوب پیش رفت. چند تا عکس از وسایلت می ذارم اما نمای کلی اتاق بمونه واسه وقتی که همه چیز مرتب شد. اولین عکس یه ماشین خیلی خوشگله که خاله فریبا واست خریده عزیزم. دست گلش درد نکنه.

بقیه عکسا از داخل کمد و ویترین اتاقته که همه رو مادر جون زحمت کشیده. به افتخار مادر و پدر جون بغلجشنتشویق

 

 

 

 

و این عکس آخری لباساته که ان شالله قراره تنت کنی و از بیمارستان بیاریمت خونه عزیز دلم

بقیه عکسارو بعدا آپلود می کنم واست.

آرادم از لحاظ ظاهری مامانی خیلی تغییر کرده. مخصوصا از قسمت شکم و باسن حسابی گنده شده. خودم رو که تو آینه می بینم هم خوشحال میشم که داری رشد می کنی و بزرگ میشی، هم خنده ام میگیره چون واقعا خنده دار شدم و هم نگران میشم نکنه این جوری بمونم.

بابایی مثل همیشه اصلا به روی من نمیاره و ازش سوال که می کنم میگه خنده دار نیست، بارداری دیگه (قربون این بابایی مهربون بغل)

دیروز با هم رفتیم سونوگرافی. دکتر مسعود محمدیان سونوگرافی رو انجام میده. خیلی مهربون، مرتب و دقیقه. واسه همین همیشه دوست دارم برم اونجا واسه سونوگرافی. خدا رو شکر همه چیز خوب بود .  عزیزم اون کمبود وزن دفعه قبل رو جبران کرده بودی. سنت  34 هفته و 3 روز بود و وزنت از 1450 گرم رسیده بود به 2300 گرم. باید واسه پسر 2 کیلویی خودم اسفند دود کنم چشمک.

این روزا به شدت گرسنه میشم. از ناحیه کمر حسابی درد دارم و واقعا بلند شدن از زمین برام مکافات شده. وقتی می خوام بلند شم از خدا شروع میکنم میگم الی اخر. یا خدا یا علی یا زهرا ....

وقتی از خواب بیدار میشم تمام بدنم خشک شده و درد می کنه.

اما بدون همه اینا به عشق دیدن تو از نظرم محو میشه. دکترت سونوگرافی رو دید و گفت همه چیز خوبه. هزاران بار شکر .....

هر روز میرم لابلای وسایلت می گردم و تو عالم خودم غرق میشم. می خوام ساک بیمارستانو یواش یواش آماده کنم. هر چی به آخرای دوره بارداری نزدیک میشم ترسم از زایمان بیشتر میشه. نمی دونم با چه جراتی می خوام طبیعی زایمان کنم. اما بین خودمون بمونه پسرم حسابی می ترسم. 

راستی اگه بدونی تکونا و ضربه ها و لگدات چقدر تغییر کرده. بزرگ شدی و جات حسابی تنگ شده. معلومه به سختی تکون می خوری. اما دایم داری وول می خوری. دیروز حتی به دست دکتر سونوگرافت هم لگد زدی خندونک.

امروز بعد از اینکه یه سیب خوردم دیدم دندونم شکسته. خیلی بدموقع شکست. حالا همش نگرانم بتونم پانسمانش کنم تا تو به دنیا بیای عزیزم. همه این سختیها فدای یه تار موت. گفتم مو خنده ام گرفت. آخه می دونی مامانی، موهای من فرفریه نمی دونم موهای تو شبیه من میشه یا شبیه بابات. گاهی فکر می کنم از لحاظ ظاهری شبیه بابات میشی، گاهی میگم نه شبیه دایی میشی و گاهی حتی فکر می کنم شبیه پسر دوستم میشی از بس که به عکسای اون نگاه کردم.

به هر حال پسرم فقط سالم و سلامت باشی که این بزرگترین آرزومه عزیزم.

 

پسندها (1)

نظرات (4)

فریبا
18 مهر 93 17:07
خواهر عزیزم خیلی دوست دارم. اراد کوچولو خوبه؟ من همیشه برای سلامتی خودت و پسر گلت دعا می کنم. ببخشید این بار دیر اومدم, مامان بابا اینجا بودن شیر بابا. [اره آلاد کوچولو خوبه. مرسی دعا کن همیشه. بازم بیا سر بزن]
فریبا
20 مهر 93 12:53
مامان هم خیلی دوست داره وبلاگتو ببینه. من برای مامان توضیح می دم. مراقبه خودت باش و به این فکر کن که دیگه چیزی نمونده الاد کوچولورو بغل کنی. برات بهترین هارو ارزو می کنم.[ مرسی اگه مامان بیاد زنجان بهش نشون میدم. مواظب خودت باش و زودتر بجنب ]
فریبا
26 مهر 93 23:18
سنام. خوبی ؟ الاد کوچولو خوبه؟ این از طرف نگار بود. اومدم یه سر به وبلاگت زدم, تنبل شدی دیگه, پس چرا چیزی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شوخی کردم خواهر گلم. حسابی مراقب خودت باش.
زهرا - گل بهشتی من
29 مهر 93 9:39
سلام دوست جونم. خوبی؟ شرمنده نمیدونم چرا پستهای دوستان تو وبلاگم به روز نمیشه. این پستتو این همه وقت ندیدم. ببخشید. الهی که به مبارکی و دلخوشی همه وسایلشو استفاده کنه. چقدر ناز و دوست داشتنی هستن. آدم صد بار هم میبینه باز ذوق میکنه. مواظب خودت باش.[ممنونم زهرا جان منم نمی تونم تو وبلاگت پیغام بذارم همش میگه کد امنیتی اشتباه است.]