دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

دردانه مادر

اتاق جوجه ما

1393/5/25 16:07
نویسنده : مادر دردانه
257 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجه کوچولو 

این روزا همه فکرم این شده که اتاقت رو چطوری آماده کنم که دوسش داشته باشی 

همش ایده های مختلف میاد تو سرم

بعضیهاشون خیلی ایده های قشنگین اما پر هزینه

دلم نمی خواد هزینه الکی واسه بابایی بتراشم، واسه همین همش فکرای عجیب غریب به سرم می زنه.

از طرفی دوست ندارم اتاقت فقط یه رنگ باشه همش آبی، همش سبز یا همش قرمز

اصلا اونجوری دوست ندارم

دوست دارم همه رنگا رو تو اتاقت بتونی ببینی

فعلا یه تابلو واست درست کردم که امیدوارم خوشت بیاد دلبندم

بابایی که خوشش اومد نمی دونم تو دوست داشته باشی یانه

اما خوب اولین کارم بود بازم می خوام واست چیزای خوشگلی درست کنم.

مامانی یه دوست داره که بهم پیشنهاد داد واست لباس ببافم اما عزیزم منو ببخش که مامانت اونقدرا هم هنرمند نیست که واست لباس ببافه.

دو شب پیش خیلی ترسیدم. حالم اصلا خوب نبود هر آن می گفتم نکنه داری زود به دنیا میای. اما خدارو شکر بهتر شدم.

پسرم عجول نباش و سعی کن همیشه صبر و حوصله ات زیاد باشه.

بذار  9 ماهه بشی بعد بیا بغلم عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زهرا - گل بهشتی من
26 مرداد 93 12:22
آراد گل پسر! حالا مامانت برات این چیزای خوشگلو درست میکنه که دلیل نمیشه. دست مامانی دست نکنه. تو هم صبور باش و حسابی تپل مپل بشو تا وقت اومدن بشه...باشه گلم؟؟؟؟؟[ زهرا جان روزای فرد من ۶به بعد می تونم بیام بیرون هر روزی براتمناسبه بهم خبر بده لطفا]
مامان خانومی
3 شهریور 93 19:51
سلام عزیزم خوبی؟ ماشاا... چه سلیقه ای دلم میخواد منم برای پسیم درست کنم به منم یاد بده باجی راستی از این اینکه منو رسوندی یک دنیا ممنونتم عزیزم انشاا... بحق جدم زهرا آراد خاله صحیح و سالم بدنیا بیاد[ممنون عزیزم که به وبلاگم سرزدی. ایشالله پسر گلت و صحیح و سالم به زودی در آغوش بگیری]
فریبا
14 شهریور 93 12:34
اراد جان امیدوارم قدر مامانه گلتو بدونی عزیزم.[ مرسی خاله جون که اومدی ]