دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

دردانه مادر

تمشک به دریا می رود

1393/1/23 8:20
نویسنده : مادر دردانه
170 بازدید
اشتراک گذاری

دردانه ام سلام

هفته قبل ذغال اخته بودی اما این هفته بابا تمشک صدات میکنه. هر هفته که بزرگ میشی اسمت عوض میشه عزیزم.

تمشک من پنج شنبه دومین سفرت رو رفتی. سه نفری رفتیم بندر انزلی. برای اولین بار دریا رو دیدی. احساس کردم که خیلی دوست داشتی.

کلی سه نفری عکس انداختیم. تو خوب فیگور می گرفتی ها کلک....

یکم موقع رفتن، جاده طارم اذیتت کرد اما خدا رو شکر خوب شدی گلم.

امیدوارم به زودی بیای تو بغلم، اونوقت با هم بریم سفر.

وای خدای من یعنی میشه....................

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان عرفان
24 فروردین 93 7:59
سلام عزيزم. درسته اول راهي. اما!!!!!!!!!!!!!!!! خيلي مباركه جونم. برعكس من اخر راهم و دغدغه ام زايمانمه. زايمان طبيعي ميخوام. راستي شماليد؟ مثل ما؟[سلام مامان عرفان عزیز، ایشالا نی نی گلت صحیح و سالم به دنیا بیاد. من زنجانم، با همسرم و نی نی رفتیم بندر انزلی... خوش به حالتون که شمالی هستید]
زهرا - گل بهشتی من
25 فروردین 93 9:22
سلام. ان شا اله به خیر و خوشی دردانه بیاد تو بغلت و قدمش مبارک باشه. همین الان فهمیدم که برای دردانه مینویسی عزیزم. همه شم خوندم.خیلی زیباست. یاد احساسات اون موقع خودم افتادم. فقط حیف که نظم زمانی پست های اون موقع من به هم ریخته.ولی خودشون به خوندن می ارزه. ممنونم که اومده بودی به وبلاگ محمدرضای من.[زهرای عزیزم خیلی لطف کردی که اومدی و خوندی، بازم بیا و نظراتت رو بهم بگو، خدا فرزند عزیزت رو واست نگه داره. ممنونم]