دردانه عزیز ما
دیروز روز پر استرسی بود واسم عزیزم. نگرانت بودم. هر چند می دونستم به حرف بابایی گوش میدی.
با هم رفتیم سونو. گفت توی 5-4 هفته هستی و همه چیز خوبه. ساک خوشگلتو با خودت برداشته بودی عزیزم.
بابا خونه منتظر بود. عکستو نشونش دادم کلی ذوق کرد.
رفتیم بیرون شام خوردیم، آره عزیزم واسه تو جشن گرفتیم.
شب هم بردیمت خونه بابای بابایی (بابا باقر). تولد عمه ات بود. خوشحال بودی می دونم عزیزم.
توام کیک خوردی کلک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی