دردانه من و بابا حمیددردانه من و بابا حمید، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

دردانه مادر

ختنه

1393/11/21 16:49
نویسنده : مادر دردانه
522 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی عزیزم

بعد از واکسن دوماهگی یکی از بزرگترین دغدغه های من ختنه کردن تو بود. دکتر اورولوژی نظرش این بود که دو سالگی ختنه بشی. اما کلی سرچ کردم و دیدم متخصصان اطفال میگن بین دو تا سه ماهگی خوبه. واسه همین ۲۰ بهمن واست وقت گرفتم. اما دندون بابایی عفونت کرد و پشیمون شدم. ولی انگار خدا می خواست تو زودتر ختنه بشی واسه همین دندون بابایی بهتر شد و رفتیم پیش دکتر بزازیان. دکتر جالبی بود. سریع در عرض یک ربع ختنه می کرد. تمام وقت من داشتم بیرونو نگاه می کردم گریه می کردم و تمام بدنم می لرزید. اما تو عزیز دل من یه کوچولو گریه کردی. ماشالله پسرم

تا رسیدیم خونه بی حسی از بین رفته بود و جیغ زدنات شروع شد. عزیز هم اومد پیشمون تا کمک مامانی باشه. واسه شام عمه هم اومد پیشمون و بابایی واسمون کوبیده گرفت. آخ که بعد از اون همه استرس چقد چسبید. خلاصه پسرم تا ساعت دو بامداد تو یا خواب بودی یا اگه بیدار بودی با تمام وجود گریه می کردی. البته قطره استامینوفن خیلی کمک کرد. تو بعدش تا صبح خوابیدی اما من خواب به چشمام نمیومد و تا صبح تمام بدنم داغون شد. صبح تا نزدیکای ظهر من و عزیز همش منتظر جیش کردنت بودیم. خیلی گریه می کردی. ما فکر کردیم که نمی تونی جیش کنی اما چک کردم دیدم جیش کردی و کلی ذوق کردم. آراد عزیزم جونم واست بگه که به خاطر ختنه ات پوشکت نکردیم و تو سه بار پی پی و چندین بارم جیش کردی . تازه دو بار کلا مامانی رو تو جیش غرق کردی. الان عصره روی پام خوابیدی و خداروشکر حالت بهتر شده. خدارو هزار بار شکر . دست عزیزتم درد نکنه که کمکمون کرد.

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان زهرا
22 بهمن 93 18:35
آقا شدنت مبارک آراد خان خدایا شکرت خوب کاری کردی عزیزم الان راحت شدی من همش فکر میکنم قراره چی بشه خدا بدادم برسه
زهرا-گل بهشتی من
22 بهمن 93 22:36
به به مبارکه.به سلامتی. خدا رو شکر که این مرحله هم به سلامتی طی شد. و بعد ادامه روزهای مادرانه....
فریبا
23 بهمن 93 0:41
به به مبارک باشه. تبریک میگم. من منتظر عکس بودم که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟